دنیا کوچولوی مامان و بابادنیا کوچولوی مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

دنیا شیرینی زندگی ما

دنیا کوچولوی من غذا میخوره

1392/5/29 23:11
نویسنده : مامی لیلی
995 بازدید
اشتراک گذاری

دنیا جونم مامانی باز اومدلبخند

19 تیر رفتیم چکاپ ماهیانه

دقیقا 5 ماه و 2 روزگیت. متاسفانه تو  ماه گذشتش رشد نداشتی و از جاده سلامتی دور شده بودی.

آقای دکتر هم گفتش که باید غذای کمکی رو شروع کنیم با فرنی (سرلاک) حریره بادام و 10 روز بعدش بریم

واسه چکاپ.

اینم جدول تغذیه 10 روزه

روز اول/صبح و شب /هر وعده 1 قاشق معادل 5 سی سی

روز دوم/4 وعده 1 قاشقه

روز سوم/4 وعده 2 قاشقه

روز چهارم /4 وعده 3 قاشقه

روز پنجم / 4 وعده 4 قاشقه.

از روز ششم یک وعده در میان حریره بادام به فرنی افزوده شود

فرنی که اصلا دوست نداشتی چون باید بدون شکر میپختم برات. بجاش سرلاک شیر و برنج گرفتم برات

که دوست داشتی.بادام هم میخوردی دلدرد میگرفتی که دکتر گفت بهت ندم.

تو این 10 روز فقط خوب خوردی و اومدی تو جاده سلامتی و آقای دکتر هم کلی از مامانی تشکر کردش و یه

برنامه غذایی جدید داد که شامل سوپ و زرده تخم مرغ بود.

اینم جدول تغذیه 3 هفته دوم ماه پنجم.

هفته اول سوپ وعده ناهار/3 وعده بعد سرلاک

 شامل:برنج/رشته سبوس دار/هویچ/سیب زمینی/گوشت ماهیچه گوسفند/ بدون نمک و ادویه

هفته دوم سوپ وعده ناهار و شام

باقی وعده ها سرلاک

هفته سوم هم زرده تخم مرغ به منو غذایی اضافه شود روزانه یک نخود تا به یک زرده کامل برسد

خب تو این سه هفته مامانی خیلی سخت غذا میخوردی باهات بازی میکردم و شکلک و صدا در می آوردم برات

تا بخوریییییییییی.اکثر مواقع لب هاتو رو هم فشار میدادیییییییی و گریه میکردی.منم دیگه بهت

نمیدادممممممممم.(داری گریییییییییییییییه میکنی برم بخوابونمت میام باز

بعد 40 دقیقه خوابیدی.)

اینم عکسهای غذا خوردنت البته فقط سرلاک خوردنی عکس داری تو 10 روز اول

بقیش دیگهههههههه بد قلقی میکنی و نمیشه عکس انداخت

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ندا
3 شهریور 92 15:15
من سهام نی نی سایتم من روبلینکید
مرمر
4 شهریور 92 2:11
اخ فدات شم دلم برات تنگ شده بود ولی این مامان بدت نمیومد وبلاگتو اپ کنه
نوش جونت گل من گوشت بشه بچسبه به تنت عشقم


ممنون از مهربونیت


آره بخدا اصلا وقت نمیکنم بیامممممم.
دخملی قشنگه مامانی رو میبخشه

رقیه
15 بهمن 92 12:01
نوش جونت خاله