دنیا و عروسکش1
روز سه شنبه 5 آذر مامانی داشت تو آشپزخونه غذا درست میکرد .که یهو دیدم صدایی ازت نمیشنوم اومدم بیرون دیدم عروسکت رو گذاشتی تو کریرت و داری لالا براش میخونیییییییییی.ای جونم قربون حرف زدنت.وقتی لالا میگفتی زبونتم باهاش در میاوردیییییییی اینقدر بانمک شده بودی منم سریع گوشیمو آوردم و ازت عکس انداختمممممممم.
تو این عکس حواست نبود به مامانی
اینجا داشتی لالایی میخوندی و میزدی پشت نی نیت تا بخوابههههههه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی