دلنوشته مامانی واسه گل دخترش(8 ماهگی)
دنیای مامانی سلاممممممممممم
یه سلام پر از و عشق به تو که تمام وجودمی.
معذرت که کمتر میام برات مینویسم
آخه مامانی این روزا حسابی درگیره خریدای آخر سیسمونیته و بیشتر در حال استراحت البته اگه بشه
گل دخترممممم تخت و کمدتم به سلامتی حاضر شد و آوردیمش خونه خیلی قشنگ شده
هر وقت نگاش میکنم کلی ذوق میکنممممممممممممم.دست بابایی درد نکنه.تازه بابایی قول
داده زودی تو اتاقمون جابجاش کنه تا بتونم وسایلتو مرتب کنم.
عزیزکم
چند روزیه دلدرد دارم و انقباض حسابی نگرانتم.دکتر رفتم برام آمپول نوشته تا زود خوب شم و
گفته باید بیشتر استراحت کنم.
مامانی میدونم خیلی شیطونی و باهوش و به اتفاقات اطرافت سریع عکس العمل نشون میدی
اما عجله نکنی واسه اومدن. با اینکه تو ماه هشتمیم اما فقط 31 هفته و 4 روزته و خیلی
کوچولویی.باید بازم صبر کنی تا قویتربشی عزیز دلم.
تو سونو 29 هفته که رفته بودم 1220 گرم بودی خانوم دکتر گفت یکم وزنت کمهههههههه
گفتش بیشتر به خودم برسم و استراحت کنم تا تپلی بشی.اما خانوم دکتر نمیدونه که چقدر
شیطونی و کم میخوابی و تمام شب تا صبح در حال تکون خوردنی و مامانی هم باهات بیداره و
این باعث میشه زیاد وزن نگیری.
هر شب از ساعت 11:30 دقیقه تا 4:40 دقیقه صبح بیدارییییییییییی خیلی برام
عجیبههههههه لگدات خیلی محکمه به حدی که دردم میگیره گاهیییییییی که اینم برام عجیبه
صبحها هم از 7 تا 8 و باز 10 تا 11 بیداری ظهرها هم 1 تا 2 و باز 4 تا 6 . و 7 تا 8 بعدش
میخوابی تا 11:30 شب.اما تو این بین باز تکون میخوری اما حرکاتت آرومترهههههه.
وقتی بیداری برات شعر میخونم و آهنگ برات میذارم اونوقت خوشت میاد و کلی ورجه وورجه
میکنی عسلکم.
حسابی سرم باهات گرمهههههههه و از این بابت خوشحالم که هستی.تنها بیخوابی شبانه
اذیتم میکنه که اونم به خاطرت تحمل میکنم و طی روز که خوابی میخوابم.هر روز که میگذره
خدارو شکر میکنم که به خیر گذشت و هنوز کنارمی گلم.من منتظر میمونم تا وقتی که سر
موعد به دنیا بیای تا گل رویتو ببینم توام منتظر دیدارمون باش. مطمئنم روزهای قشنگی در
انتظار زندگی سه نفرمونه عزیزم
من و بابا وحید دوست داریممممممممم و اومدنتو انتظار میکشیممممممممم.