دنیا کوچولوی مامان و بابادنیا کوچولوی مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

دنیا شیرینی زندگی ما

تو این 2 ماهی که اومدی بغلم.

1392/1/16 17:11
نویسنده : مامی لیلی
551 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک قشنگم تو این مدت که نیومده بودم اینجا حسابی سرم گرم مراقبت ازت بود.خیلی شیطون بودی و کم خواب.شب تا صبح هم که بیدار بودی.اگه کمک خاله هات نبود اصلا نمیدونم چیکار باید میکردم.خاله هات خیلی دوست دارن و هر روز بهت سر میزنن.همه جوره هوامونو دارن.

دنیا جونم

روز سوم تولدت بود که حس کردم یکم زردی که اونم با خوردن شیرخشت تا 10 روزگیت خوب شد.

از روز 15 تولدتم که دلدردات شروع شد(به خاطر خوردن شیرخشت سردیت شده بود) گلم تمام روز بیقرار بودی.از ساعت 6 غروب هم تا 4 صبح یکسره گریه میکردی و جیغ میزدی.خیلی روزای سختی بود برام.با گریه هات گریه میکردم.طاقت ناراحتیت رو نداشتم.چندین بار بردمت دکتر.که با تغییر داروهات بهتر شدی.کلا این دلدردای وحشتناک 2 هفته طول کشید.

بعد از یکماهگی درد دلت خوب شد شکر خدا اما همچنان گاهی به خودت میپیچی.اما گریه نمیکنی دیگه.

بعد از 40 روزگیتم شکر خدا دیگه برنامه خواب و شیر خوردنتم مرتب شده.مامانی ازت راضیهههههههههه دنیا جونم.

از 11 روزگیتم خودم میبرمت حموم.عاشق حموم و آبی و اصلا گریه نمیکنی.

از شیشه شیر و پستونکم خیلی بدت میادددددددددد

الان که فصل بهاره خوش خواب شدی و گاهی تمام روز خوابی

گل همیشه بهار زندگی من و بابایی

با اومدنت زندگیمون همیشه سبزه.

دوست داریم همیشهههههههههههه.

<SMILIE> <SMILIE> <SMILIE> <SMILIE> <SMILIE>

جونمممممممممممممممممممممم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)