اومدنت تو دلم
٣ خرداد بود که یه جورایی به دلم افتاده بود که اومدی تو دلممممممممممممممم جوجه من
نمیدونم چراااااااااا اما همش با خودم
میگفتم که مامان شدی.آخه علائم بارداری رو داشتممممم
حالم خوب نبود.اکثر روز رو در خواب بودم.
7 خرداد بی بی گذاشتم منفی شد اما ناراحت نشدمممممممم
چند روز صبر کردممممممم
٩خرداد باز بی بی چک گذاشتم
+++++++++ شداما کمرنگ بود
واااااااااااای چقدر لحظه قشنگی بودش.تو شک بودم مامانی
به کسی چیزی نگفتممممممممممم تا مطمئن شم. جز خاله زینب که
خودش فهمید.
فرداش با خاله رفتم آزمایشگاه تا تست بارداری بدمممممممم ساعت 1 ظهر
ساعت 4 جواب حاضر شد.دل تو دلم نبوددددددددد
وقتی برگرو از مسئول آزمایشگاه گرفتمممممممم
استرس تمام وجودمو گرفته بود.دستام میلرزید
آروم بازش کردمممممممممممم
دیدمممممممممممممممم
نوشته
بتا 93
بلههههههههههههههههههه
آزمایشمم++++++++++++ شددددددددددد
هوراااااااااااااااااااااااااا مامان شدمممممممممممم.اومدی تو دلم قند
عسلمحسم بهم دروغ نگفته بود
باورم نمیشددددددددد.اشک تو چشام حلقه زده بود
تو اون لحظهههههههههههه فقط
خدارو شکر کردمممممممممممم واسه هدیه بزرگششششششش و لطف و مهربونیش
خاله زینب هم خیلی خوشحال شدددددددددددددددد و بغلم کرد و از ته دل بهم تبریک گفت.
اومدن مبارککککککککک مامانی
لیلا+وحید=کودکمان 3=1+1
خدایا شکرت که بهم یه فرشته کوچولو هدیه دادی .کمکم کن تا از این فرشته خوب مراقبت کنم واونجوری
تربیتش کنم
که تمام دنیاش تو باشی.
پروردگارا با نام تو آغاز کردیم در روز میلاد مولای دو عالم . معبودم به ما نظر کردی و خواسته دل ما را شنیدی وهدیه دادی. پس خودت محافظش باش تا گرمای وجودش در نیمه دوم زمستان 91 گرما بخش زندگی ما باشد.