شب یلدا(33 هفته و 4 روز)
دختر گلمممم امسال شب یلدا خونه خودمون بودیم 3 تایی
خیلی بهمون خوش گذشت دخترم حسابی تو دل مامانی شیطونی میکردی و من و بابایی هم واست ذوق
میکردیمممممم.مامانی جونم برات شعر میخوندم همون شعر همیشگی رو تکونات هم بیشتر میشد.آخه دیگه عادت کردی بهش.
بابایی هم
وقتی این حالتای من و تو رو می بینه کلی ذوق میکنه و دوست داره بعد خودشم با ما همراه میشه.
اونشب با بابایی از روزهای آینده که کنارمونی حرف زدیم و توصیفت کردیم وای که چه لذتی بردیم حرف زدن درموردت قشنگترین حس رو همیشه بهمون میده عزیزم.
دختر گلم دنیا جون
ایشاا... سال دیگه شب یلدا کنار مامانی و بابایی هستی و با شیطونیات شبمون رو قشنگتر میکنی
خدایا به خاطر همه محبتت ازت ممنونمممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی