تو این 2 ماهی که اومدی بغلم.
دخترک قشنگم تو این مدت که نیومده بودم اینجا حسابی سرم گرم مراقبت ازت بود.خیلی شیطون بودی و کم خواب.شب تا صبح هم که بیدار بودی.اگه کمک خاله هات نبود اصلا نمیدونم چیکار باید میکردم.خاله هات خیلی دوست دارن و هر روز بهت سر میزنن.همه جوره هوامونو دارن. دنیا جونم روز سوم تولدت بود که حس کردم یکم زردی که اونم با خوردن شیرخشت تا 10 روزگیت خوب شد. از روز 15 تولدتم که دلدردات شروع شد(به خاطر خوردن شیرخشت سردیت شده بود) گلم تمام روز بیقرار بودی.از ساعت 6 غروب هم تا 4 صبح یکسره گریه میکردی و جیغ میزدی.خیلی روزای سختی بود برام.با گریه هات گریه میکردم.طاقت ناراحتیت رو نداشتم.چندین بار بردمت دکتر.که با تغییر داروهات بهتر شدی.کلا این دلدردای وح...
نویسنده :
مامی لیلی
17:11